هرگز نا امید نشوید...

یک سخنران معروف در مجلسی ، یک اسکناس صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟

 دست همه حاضرین بالا رفت!

  سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن میخواهم کاری بکنم.

  و سپس در برابر نگاه‏های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و باز پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟!

  و باز دستهای حاضرین بالا رفت...

  این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آنرا روی زمین کشید!

  بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟!

  و باز دست همه بالا رفت!!!

  سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید...

  و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین‏طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیماتی که میگیریم یا با مشکلاتی که روبرو میشویم، خم میشویم، مچاله میشویم، خاک ‏آلود میشویم و احساس میکنیم که دیگر ارزش نداریم، ولی اینگونه نیست و صرف‏نظر از اینکه چه بلایی سرمان آمده است، هرگز ارزش خود را از دست نمیدهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم پر ارزشی هستیم...

نظرات 2 + ارسال نظر
مرجان 14 مهر 1388 ساعت 10:02 http://asheghane2.blogsky.com

نه خوشمان امد خیلی باحال بود از کجا میاری مطالب به این باحالیو ایول.موفق باشی

دارا 15 مهر 1388 ساعت 16:47 http://newsofcomputer.blogfa.com

سلامی بر تو ای دیوانه وبلاگ
اثر دارا دالوندی
۱۳۸۸
---------------------------------------------
تولدت مبارک
غنچه ی نو شکفته
ای قهرمان دریا
ای مگس بی حیا
تو در دیار عشقی
تو هسته ی زرشکی
تو داخل دل هایی
تو پسر بابایی
--------------------------------------------
این اثر رو قاب کن بزن تو اتاقت
باز هم تولدت مبارک
راستی از این شعر های برگزیده سال مثل بالایی خواستی
بگو من کمکت میکنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد