وصیت های امیرالمومنین علی علیه السلام

این وصیت، گرچه خطاب به حسنین - علیهما السلام - است ولى در حقیقت‏براى تمام بشر تا پایان عالم است. این وصیت را عده‏اى از محدثان ومورخانى که قبل از مرحوم سید رضى وبعد از او مى‏زیسته‏اند با ذکر سند نقل کرده‏اند.(1) البته اصل وصیت‏بیشتر از آن است که مرحوم سید رضى در نهج البلاغه آورده است. اینک قسمتى از آن را مى‏آوریم: 

 

اوصیکما بتقوى الله و ان لا تبغیا الدنیا و ان بغتکما و لا تاسفا على شی‏ء منها زوی عنکما و قولا بالحق و اعملا للاجر و کونا للظالم خصما وللمظلوم عونا.

شما را به تقوى وترس از خدا سفارش مى‏کنم واینکه در پى دنیا نباشید، گرچه دنیا به سراغ شما آید وبر آنچه از دنیا از دست مى‏دهید تاسف مخورید. سخن حق را بگویید وبراى اجر وپاداش (الهى) کار کنید ودشمن ظالم ویاور مظلوم باشید.

اوصیکما وجمیع ولدی واهلی و من بلغه کتابی بتقوى الله و نظم امرکم وصلاح‏ذات بینکم، فانی سمعت جدکم صلى الله علیه و آله و سلم یقول:«صلاح ذات البین افضل من عامة الصلاة والصیام‏».

من، شما وتمام فرزندان وخاندانم وکسانى را که این وصیتنامه‏ام به آنان مى‏رسد به تقوى وترس از خداوند ونظم امور خود واصلاح ذات البین سفارش مى‏کنم، زیرا که من ازجد شما صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم که مى‏فرمود:اصلاح میان مردم از یک سال نماز وروزه برتر است.

الله الله فی الایتام فلا تغبوا افواههم ولا یضیعوا بحضرتکم.والله الله فی جیرانکم فانهم وصیة نبیکم.ما زال یوصی بهم حتى ظننا انه سیورثهم.

خدا را خدا را در مورد یتیمان; نکند که گاهى سیر وگاهى گرسنه بمانند; نکند که در حضور شما، در اثر عدم رسیدگى از بین بروند.

خدا را خدا را که در مورد همسایگان خود خوشرفتارى کنید، چرا که آنان مورد توصیه وسفارش پیامبر شما هستند. وى همواره نسبت‏به همسایگان سفارش مى‏فرمود تا آنجا که ما گمان بردیم به زودى سهمیه‏اى از ارث برایشان قرار خواهد داد.

والله الله فی القرآن لا یسبقکم بالعمل به غیرکم.و الله الله فی الصلاة فانها عمود دینکم.و الله الله فی بیت ربکم لا تخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا.

خدا را خدا را در توجه به قرآن; نکند که دیگران در عمل به آن از شما پیشى گیرند. خدا را خدا را در مورد نماز، که ستون دین شماست. خدا را خدا را در مورد خانه پروردگارتان; تا آن هنگام که زنده هستید آن را خالى نگذارید، که اگر خالى گذارده شود مهلت داده نمى‏شوید وبلاى الهى شما را فرا مى‏گیرد.

والله الله فی الجهاد باموالکم وانفسکم و السنتکم فی سبیل الله. وعلیکم بالتواصل والتباذل وایاکم والتدابر و التقاطع. لا تترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فیولى علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم.

خدا را خدا را در مورد جهاد با اموال وجانها وزبانهاى خویش در راه خدا. وبر شما لازم است که پیوندهاى دوستى ومحبت را محکم کنید وبذل وبخشش را فراموش نکنید واز پشت کردن به هم وقطع رابطه برحذر باشید. امر به معروف ونهى از منکر را ترک مکنید که اشرار بر شما مسلط مى‏شوند وسپس هرچه دعا کنید مستجاب نمى‏گردد.

سپس فرمود:

اى نوادگان عبد المطلب، نکند که شما بعد از شهادت من دست‏خود را از آستین بیرون آورید ودر خون مسلمانان فرو برید وبگویید امیرمؤمنان کشته شد واین بهانه‏اى براى خونریزى شود.

...الا لا تقتلن بی الا قاتلی. انظروا اذا انا مت من ضربته هذه فاضربوه ضربة بضربة، و لا تمثلوا بالرجل، فانی سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم یقول:«ایاکم و المثلة و لو بالکلب العقور».(2)

آگاه باشید که به قصاص خون من تنها قاتلم را باید بکشید. بنگرید که هرگاه من از این ضربت جهان را بدرود گفتم او را تنها یک ضربت‏بزنید تا ضربتى در برابر ضربتى باشد. و زنهار که او را مثله نکنید(گوش وبینى واعضاى او را نبرید)، که من از رسول خدا شنیدم که مى‏فرمود:«از مثله کردن بپرهیزید، گرچه نسبت‏به سگ گزنده باشد».

منبع: کتاب فروغ ولایت ص‏778 آیت الله شیخ جعفر سبحانى

آخرین وصایاى امام على (علیه السلام)

قاضى محمد بن سلامه معروف به قضاعى متوفاى 405 هجرى در مجموعه‏اى از سخنان على که آن را دستور معالم الحکم نامیده،این وصیت را از امام آورده است.چون پسر ملجم او را ضربت زد، امام حسن گریان بر او درآمد.پرسید:

-«پسرم چرا گریه میکنى؟»

-«چرا نگریم که تو در نخستین روز آن جهان و آخرین روز این جهانى.»

-«پسرم!چهار چیز را که به تو میگویم به خاطر بسپار و به کار دار،و چهار چیز را که اگر بدان کار نکنى اندک زیانى به تو نمیرساند.»

-«پدر آن چهار چیز که باید به کار دارم چیست؟»

-«خرد برترین توانگرى است و بدترین تهیدستى نادانى است و خودبینى وحشتناک‏ترین وحشت و خوشخوئى گرامى‏ترین حسب.»

-«این چهار خصلت،آن چهار دیگر را هم بگو»-«از دوستى احمق بپرهیز که او خواهد تو را سود رساند لیکن به زیانت کشاند.از دوستى با دروغگو که دور را به تو نزدیک و نزدیک را دور نماید.و از دوستى بخیل که چیزى را که بدان سخت نیازمندى از تو دریغ میدارد.و دوستى تبهکار که تو را به هنگام سود خود میفروشد.»(3)

و هم این وصیت را در مجموعه خود آورده است:

چون امیر مؤمنان ضربت‏خورد کسان او و گروهى از یاران خاص او گرد وى فراهم آمدند.امام فرمود:

«سپاس خداى را که اجل‏ها را مدت نهاده است و روزى بندگان را مقدر داشته،و براى هر چیز حدى گذارده و در کتاب خود از چیزى کوتاهى نفرموده.که گوید:

هر جا باشید مرگ شما را درمى‏یابد هر چند در برجهاى استوار برافراشته باشید.(4)

و خداى عز و جل گفت:

اگر در خانه‏هاى خود مانید،آنان که سرنوشتشان کشته شدن است‏به کشتنگاه خود مى‏روند.(5)

و پیمبر خود را گفت:

به معروف امر کن و از منکر بازدار و بدانچه به تو مى‏رسد شکیبا باش که این از کارهاست که در آن عزم راسخ بایسته است.(6)

حبیب خدا و بهترین آفریده او که راستگو است و راستگویى او گواهى شده است مرا از این روز خبر داد،و سفارش کرد و گفت على چگونه‏اى اگر میان مردمى بمانى که در آنان خیر نیست. مى‏خوانى و پاسخت نمیدهند،اندرز میدهى،یاریت نمیکنند.یارانت از تو به یکسو مى‏شوند و خیرخواهانت‏خود را ناشناس مى‏نمایانند و آن که با تو میمانداز دشمنت‏بر تو سخت‏تر است.چون از آنان خواهى(به یاریت)برخیزند روى بر میگردانند و اگر پاى بفشارى،گریزان پشت میکنند. چون تو را ببینند که فرمان خدا را بر پا میدارى و آنانرا از دنیا باز میگردانى آرزوى مردنت را میکنند.از آنان کسى است که آنچه را در آن طمع بسته بود از او بریده‏اى،و او خشم خود را مى‏خورد و کسى که خویشان او را کشته‏اى و او کینه‏خواه تو است و مرگ تو را انتظار مى‏برد،و بلاها که روزگار بر سرت آورد.سینه همه‏شان پر کینه است و آتش خشمشان افروخته.و پیوسته میان آنان چنین به سر خواهى برد تا تو را بکشند یا گزندى به تو رسانند و بدان نام‏ها که مرا نامیدند بنامند،و گویند کاهن است و گویند جادوگر است و گویند دروغگو است و دروغ بندنده[افترا زننده].پس شکیبا باش که تو باید به من اقتدا کنى و خدا چنین فرموده است که گوید:

همانا رسول خدا براى شما سرمشق خوبى است.(7)

على!خداى عز و جل مرا فرموده است تو را نزدیک خویش آرم و دور نگردانم.تو را بیاموزم و وانگذارم و با تو بپیوندم و بر تو ستم نرانم.

این وصیت رسول خداست و عهد اوست‏با من،پس من،اى گروهى که به فرمان خدا برپائید و دین او را پاسدارى مى‏نمائید و در گرفتن حق یتیمان و درویشان پابرجایید،شما را پس از خود به تقوى وصیت میکنم و از فریفته شدن به زر و زیور آن مى‏پرهیزانم که دنیا کالاى فریب است.

از راه دل‏بستگان به دنیا به یکسو شوید،آنان که غفلت‏بر دلهاشان پرده افکنده است تا آنکه آنرا که گمان نمى‏بردند(عذاب الهى)به سویشان آمد،حالى که آگاه نبودند گرفتار شدند.

بیش از شما مردمى بودند که پیمبران خویش را پیروى نمودند،اگر پى آنان را گیرید و اقتدا به ایشان کنید گمراه نخواهید شد.همانا پیمبر خدا،کتاب خدا و عترت خویش را میان شما نهاده است.علم آنچه مى‏کنید و یا از آن مى‏پرهیزید نزد آنان است.آنان راه پیدا و روشنائى هویدایند، وپایه‏هاى زمین و بر پا دارندگان عدل.از نور آنان روشنى جویند و در پى آنان راه پویند از درختى که رستنگاه آن به بار است و ریشه‏اش پایدار و شاخه‏اش رفته به آسمان.و میوه آن خوشگوار رسته در سرزمین حرم و سیراب از آب کرم.پالوده از خس و خاشاک و چیزهاى ناپاک.گزیده از پاکترین زاده مردمان،از بهترین خاندانهاى آدمیان.از آنان مبرید تا از هم نبرید و از آنان به یکسو مشوید تا پراکنده نشوید.

با آنان باشید تا راه را بیابید و رستگار شوید.و پاس جانشینى رسول خدا را هر چه نیکوتر درباره آنان رعایت کنید.چرا که او فرمود:«کتاب خدا و اهل بیت از هم جدا نشوند تا بر من در حوض(کوثر)درآیند.»

شما را به خدایى مى‏سپارم که امانتهاى خود را ضایع نخواهد کرد.خدا شما را بدانچه در آرزوى آنید برساند و از آنچه از آن بیم دارید نگه دارد به دوستان و جانشینان من سلام برسانید.

خدا شما را نگهدارد و حرمت پیمبرتان را در میان شما حفظ فرماید.و السلام.»(8) 

 

 

منبع: کتاب على از زبان على یا زندگانى امیرالمومنین(ع) صفحه 168 دکتر سید جعفر شهیدى 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد